شکوه ایستادگی در موشک باران؛ روایت روزهای استقامت و ایثار مردمان دیار شیخ انصاری

۴ خردادماه را در تقویم روز مقاومت و پایداری نام نهاده اند تا حماسه مردم دزفول که در روزها و شب های موشک باران شهر با وحدت و همدلی، ایستادگی را در اوج شکوه خود به منصه ظهور گذاردند، پیوسته در یادها زنده بماند.

شکوه ایستادگی در موشک باران؛ روایت روزهای استقامت و ایثار مردمان دیار شیخ انصاری

مدیریت استراتژیک، شیراز- فاطمه دیباور: خوزستان؛ نامی آشنا، تک تک شهرها و آبادی هایش را می شناسم. آن جا که گام می نهم، صدای بال ملائک را می شنوم.

هر گاه که با کاروان های راهیان‌ نور برای روایت مقاومت اسطوره ای مردم این خطه از سرزمینم همراه می شدم و از دزفول گذر می نمودم، تنها نکته ای که از این شهر نقش بند ذهنم بود، رهایی آن از چنگال موشک های دوربرد دشمن در عملیات فتح المبین بود.

اما وقتی خاطرات تلخ و شیرین این شهر را در پی هجوم دشمن دون ورق زدم، عطر دلنشین زهد و فقاهت شیخ انصاری بار دیگر مشام جانم را نواخت و صبر و ایستادگی آیت الله قاضی- امام جمعه شهر- علی رغم کهولت سن و قد خمیده زیر تازیانه‌های ساواک، مرا به وجد آورد؛ چرا که او خود به جبهه ها می‌رفت و دست رزمندگان را می بوسید و خاک پای آنان را می بویید.

آری، دزفول در سینه خود آوای دانیال و حزقیل نبی را دارد و خاک مطهرش بر گام های هشتمین امام، علی بن موسی الرضا (ع) بوسه زده است.

این شهر، میزبان ائمه اطهار و اولیا و ابرار و شهدا بوده است. این جا مدفن امامزاده سبز قبا، حضرت محمدبن موسی الکاظم(ع) و ملجا و پناهگاه شهید صیاد شیرازی است.

گرچه دزفول، ۱۷۱ بار پیکر سترگش زیر موشک‌ها لرزید و زانوان و کمر مردمانش شکست، اما همواره فتوای استقامت و ایثار پیر خمین در گوششان طنین انداز بود و چه فخری بالاتر از اینکه امام و ولیّ ات تو را سرافراز امتحان الهی خطاب کند و پیوسته برایت دست به دعا باشد.

من بر این باورم که باید قصه عفاف و پاکدامنی این مردم را برای زنان سرزمینم بازگو کنم، آن گاه که قامت خون آلود دخترکی از زیر آوار بیرون می آمد و فریاد می زد:  مبادا دست نامحرم با من آشنا شود. مرا بپوشانید، چادرم بدهید.

آری، حجاب فرهنگ این سامان و نماد پیوند جان های مهذّب بانوان این دیار با زهرای رسول الله (ص) است.

این‌جا مردمانش، روزگاری روزه خود را با شربت شهادت می گشودند و تازه عروس‌هایش با رخت سفید، مرگ خون آلود را در آغوش می‌کشیدند و خواب شیرین شبانه دخترکان معصوم در کنار عروسک‌های خون گرفته سپری می‌شد.

این جا همدردی و اتحاد در جست و جوی مجروحان پس از اصابت موشک، بازسازی ویرانه‌ها، راه انداختن رادیو و ساختن سینما در اوج موشک باران خودنمایی می‌کند.

دشمن بعثی به پیروی از اربابانش بیش از یکصد بار وحشیانه به این سرزمین هجوم آورد و ۲۰۰ فروند موشک و ۱۵۰۰ گلوله توپ را به دل شهر ریخت تا اندیشه توحید را در ذهنها بسوزاند و مهر امام را از وسعت سینه‌ها برباید، اما بر خرابه‌های موشکی مادری فریاد می زد:  امام زنده باشد، قربانیانم هدیه به پای رهبر.

این جا تصویر روشن شکست تجاوز است. تابلوی رسوایی هرزگان دنیاپرست سیاست‌باز و جلوه‌گاه پیروزی خون بر شمشیر و اراده بر  آهن و ایمان بر شیطان.

دزفول! ارواح به خون خفتگانت با اولیای الهی محشور باد

جاودان بمانی تا همیشه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید